گرید به حالم کوه و در و دشت از این جدایی
مینالد از غم این دل دمادم فردا کجایی؟؟؟
سفر بخیر سفر بخیر مسافر من
گریه نکن گریه نکن به خاطر من
باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره میسپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم میچکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشقترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریا سینه من دشت غمها
یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها زیر باران با تو بودم با تو تنها
باران میبارد امشب تورا کم دارم امشب آرام جان خسته ره میسپارد امشب
این کلام آخرینم برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم.....
نظرات شما عزیزان:
vida
ساعت21:52---22 مرداد 1391
vida
ساعت21:52---22 مرداد 1391